برداشت درختان شکسته و افتاده مغایر قانون و مدیریت پایدار جنگل های هیرکانی است.

برداشت درختان شکسته و افتاده مغایر قانون و مدیریت پایدار جنگل های هیرکانی است.
بهمن 9, 1401
56 بازدید

از زمان تصویب طرح تنفس همواره مخالفان این طرح که بسیاری از آنها وظیفه اجرای سیاست­های آن را برعهده داشتند در تلاش بودند تا با عدم تحصیل نتایج مورد نظر در حفاظت از جنگل­ها و در نتیجه شکست سیاست­های طرح تنفس به انحای مختلفی راه را  برای بهره­برداری مجدد از جنگل­های هیرکانی هموار کنند. به طوری که فشارهای پشت پرده موجب شد که تمامی نمایندگان استان­های شمالی در دیداری با رئیس جمهور خواستار بازنگری در این حوزه شوند.

یاداشت مدیرعامل

برداشت درختان شکسته و افتاده مغایر قانون و مدیریت پایدار جنگل های هیرکانی است.

فرشید کریمی

کشور ایران با  قرار گرفتن در کمربند خشک جهان یکی از کشورهای فقیر در حوزه برخورداری از جنگل است به طوری که تنها 7/4 درصد از مساحت این سرزمین وسیع پوشیده از جنگل می­باشد و این در حالی است که طبق اعلام فائو کشوری که مساحت جنگل­ آن کمتر از 25 درصد وسعت آن باشد، آن جنگل قادر به انجام وظایف و خدمات خود نخواهد بود. لذا کشورمان از  نظر دارا بودن میزان جنگل از جمله کشورهای فقیر در جهان محسوب می­شود به طوری که سرانه متوسط هر ایرانی در برخورداری از جنگل حدود یک چهارم متوسط جهانی است. مضاف بر موارد مطروحه شوربختانه تخریب و نابودی این مقدار اندک از جنگل­های باقیمانده کشور هم به شدت و حدت ادامه دارد به طوری که  در چند دهه اخیر 2 میلیون هکتار از جنگل­های زاگرس خشک شده و در 15 سال گذشته هر روزه 600 هکتار از جنگل­های شمال کشور تغییر کاربری یافته و همین مقدار بر اراضی کشاورزی افزوده شده است. بنابراین تغییر کاربری­ها، تصرف اراضی جنگلی و تبدیل به مزارع کشاورزی، پروژه های عمرانی، سد سازی­ها، دام مازاد، قاچاق و … هرساله حجم انبوهی از جنگل­های کشور را تخریب و می بلعد.

 کاهش 6 میلیون هکتاری جنگل­های کشور در طی چند دهه اخیر و همچنین نابودی قریب به نیمی از جنگل­های ارزشمند هیرکانی موجب شد تا حساسیت­های کنشگران، متخصصان و اساتید دانشگاه را نسبت به وضعیت هولناک جنگل­های شمال کشور  و سیر قهقرایی آن دوچندان نماید به همین جهت با پیگری­های مجدانه بسیاری از دغدغه­مندان بلاخره طرح موسوم به تنفس جنگل در سال 95  با رویکرد قطع بهره برداری چوبی علی رغم مخالفت­های بسیاری از حامیان بهره­برداری به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

 جنگلبانی که تنفس جنگل­های هیرکانی را گرفت!

از زمان تصویب طرح تنفس همواره مخالفان این طرح که بسیاری از آنها وظیفه اجرای سیاست­های آن را برعهده داشتند در تلاش بودند تا با عدم تحصیل نتایج مورد نظر در حفاظت از جنگل­ها و در نتیجه شکست سیاست­های طرح تنفس به انحای مختلفی راه را  برای بهره­برداری مجدد از جنگل­های هیرکانی هموار کنند. به طوری که فشارهای پشت پرده موجب شد که تمامی نمایندگان استان­های شمالی در دیداری با رئیس جمهور خواستار بازنگری در این حوزه شوند.

حال ریاست جدید سازمان که خود را همواره جنگلبان معرفی می کند و حتی به  سبب حمایت­هایی که از طرح تنفس داشته است او را به نام مرد تنفس می­شناسند و بسیاری  انتصاب ایشان را آغازگر تحولات بنیادی در حفاظت از جنگل­ها و مراتع  تلقی می کردند، اخیرا در سکوت رسانه ای و در بهت و حیرت حامیان خویش نامه ای جهت نشانه­گذاری و برداشت درختان افتاده و ریشه کن شده از حریم جادهای جنگلی در جنگل­هایی که 60 درصد از مساحت آن فاقد زادآوری است و همچنین صدور قطع درختان در بستر رودخانه ها را  به ادارات کل استان های شمالی صادر کرده است که این اقدام موجی از انتقادات و اعتراضات کارشناسان، کنشگران و همچنین مخالفت سازمان حفاظت محیط زیست کشور را به دنبال داشته است. زیرا اجرای این برنامه که به اشتباه طرح نامگذاری شده است نه تنها مغایر با قانون برنامه ششم توسعه است بلکه از ابعاد فنی، علمی، اقتصادی و حتی اجتماعی مردود و غیرقابل پذیرش است.

مطابق با تبصره بند یک ماده 38 قانون برنامه ششم توسعه، بهره برداری از درختان شکسته و افتاده در جنگل­های شمال صرفا در سال های اول تا سوم اجرای آن قانون مجاز است و هرگونه بهره برداری پس از پایان زمان مقرر در چارچوب طرح جایگزین که برگرفته از اصول فنی و توان اکولوژیک مناطق باشد، ممکن خواهد بود لذا با توجه به اینکه قانون مذکور در سال ششم اجرای خود و طرح مورد اشاره در حال تدوین است، هرگونه بهره برداری از درختان افتاده و شکسته خلاف قانون تلقی خواهد شد.  از طرف دیگر یکی از مشکلات اساسی سازمان منابع طبیعی کشور در حفاظت از جنگل ها کمیت و کیفیت نیروهای حفاظتی است لذا ترمیم جاده های جنگلی و دسترسی افراد متفرقه به اعماق جنگل در صورتی که به صورت شبانه روزی کنترل نشود می تواند موجب افزایش تخریب، قاچاق،حریق، شکار غیرقانونی و… شود لذا با توجه به اینکه سازمان متولی از نیروی کافی برخوردار نمی باشد ترمیم این جاده ها قطعا تهدید جدی برای حفاظت از میراث ارزشمند هیرکانی خواهد بود.

 مضاف بر موراد فوق سازمان منابع طبیعی در خصوص توجیه برداشت درختان افتاده و شکسته عنوان کرده است که برداشت آنها در راستای کنترل آفات و جلوگیری از حریق صورت می پذیرد این در حالی است که نه تنها وجود درختان شکسته و افتاده ارتباطی با آفات و توسعه آن در جنگل وجود ندارد و تاکنون هیچ  سند علمی در خصوص اشاعه آفات از سوی درختان افتاده ارائه نشده است بلکه تحقیقات علمی ثابت کرده است که وجود درختان افتاده و خشکه­دارها  در جنگل از لحاظ اکولوژیکی بسیار مفید و دارای اهمیت است به طوری که زیست شناسان آنها را به عنوان داروخانه­های طبیعی در جنگلداری می­شناسند . علاوه بر آن درختان افتاده ضمن ذخیره کربن و آزاد کردن آن در طی یک مدت طولانی به عنوان مامن و ملجا بسیاری از زیستمندان نقش مهمی در افزایش تنوع زیستی، حاصلخیزی رویشگاه­های جنگلی دارند و از طرفی وجود خشکه­دارها با درجه پوسیدگی زیاد در ارتباط با قارچ های میکوریزی در خاک شرایط بسیاری مساعدی را برای سلامتی درختان فراهم می­کنند.  لذا با توجه به اینکه بهره­برداری های صورت گرفته در طی طرح­های بهره­برداری به شیوه قطع درختان با دیرزیستی بالا بوده است بنابراین حجم درختان خشکه­دار و افتاده کمتر از حد نرمال می باشد به همین جهت ادعای سازمان منابع طبیعی در خصوص تهدید آفات فاقد پشتوانه علمی و فنی است.

از سوی دیگر موافقان برداشت درختان افتاده  معتقد هستند که درختان افتاده در حریم جاده­های جنگلی موجب حریق می­شوند در حالی که رصد ماهواره ای نشان می­دهد که اگر چنین گزاره ذای صحیح باشد لزوما اطفای حریق در جنگل های هیرکانی باید کمتر از دو ساعات انجام گیرد در صورتی که در عمل چنین نبوده است. از طرفی مسئولان منابع طبیعی همواره علت طولانی شدن اطفای حریق را صعب العبور بودن منطقه و در نتیجه عدم دسترسی به حریق عنوان کرده­اند که این مهم گویای تناقص آشکار با توجیهات موافقان این اقدام می­باشد. همچنین پایش نمونه های شاهد(بکر) نشان می دهد که ایجاد و توسعه حریق از درختان شکسته و افتاده پشتوانه علمی و کارشناسی ندارد و تقریبا عمده حریق ها در جنگل های هیرکانی تعمدی و به بهانه هایی چون تبدیل زمین، تصرف، قاچاق، زغال گیری و … حادث می شود.

علاوه بر موارد قانونی و فنی مطروحه قطعا یکی دیگر از تهدیدات اجرایی شدن این طرح تبعات اجتماعی در جوامع بومی و محلی است. پس از تصویب  بند ف ماده 38  و ارائه آن در سال 1396 هرگونه بهره برداری از جنگل های هیرکانی ممنوع شد و از این جهت مردم بومی و محلی در راستای تامین چوب مورد نیاز خود برای مصارف گوناگون با تفهیم این مهم که وجود درختان شکسته و افتاده موجب احیای جنگل های رو به زوال هیرکانی می شوند، به ناچار با صرف هزینه های گزافی چوب مورد نیاز خود را از بازار تهیه می کردند حال در صورت بهره برداری سازمان از این درختان موجب یک شوک رفتاری در بین جوامع محلی و در نتیجه مستوجب افزایش تعارضات و تخریب بیش از پیش جنگل های هیرکانی خواهد شد به طوری که هم اکنون به استناد گزارش بسیاری از جنگلبانان مردم بومی در حال جمع آوری این درختان از دل جنگل هستند! به همین جهت توجه به مسائل اجتماعی و پرهیز از اقدامات غیرکارشناسی در مدیریت منابع طبیعی کشور بسیار حائز اهمیت خواهد بود.

یکی دیگر از بهانه­های برداشت درختان افتاده و شکسته که بارها از سوی رئیس سازمان مطرح شده است فشارهای سازمان­های نظارتی بوده است.  هرچند ارسال نامه از سوی سازمان نظارتی تکذیب شده است ولی قطعا این سازمان­ها نمی­توانند بدون اتکاء به قانون و پیوست علمی و فنی این سازمان را مجاب به اقدامی غیرقانونی کنند لذا در صورتی که سازمان نظارتی کشور که باید ناظر بر حفاظت از انفال و مانع تخریب منابع طبیعی کشور باشد طی ارسال نامه­ای به سازمان منابع طبیعی، آن سازمان را ملکف نموده باشد که درختان شکسته و افتاده در جنگلهای هیرکانی را به بهانه جلوگیری از هدررفت سرمایه ملی برداشت کند قطعا این درخواست از سوی نهادهای قضایی بالادستی قابل پیگیری خواهد بود.

رویکرد اکوسیستمی حلقه مفقوده مدیریت جنگل­ها

مدیریت جنگل­های کشور و تربیت دانش­اموختگان و متخصصین حوزه مهندسی جنگل هنوز با علوم کلاسیک و نگرش خطی و یکسویه به این منابع حیات بخش جاری و ساری است به طوری که نگاه اکولوژیک محور و اکوسیتمی به جنگل­ها در سازمان متولی حاکم نیست و بسیاری از کارشناسان متناسب با علوم و سرفصل­های آموزشی نگاه خطی به جنگل­ها دارند و آن را به عنوان منبع تولید چوب می شناسند و ارزش اقتصادی آن را متناسب با حجم چوب حاصل از قطع درختان برآورد می کنند و هرگز درک  و شناخت درستی از ارزش اکولوژیکی جنگل­ها و تنوع زیستی موجود در آن  نداشته و ندارند. بنابراین تغییر نگرش و بینش نسبت به جنگل­­ها به عنوان یک بیوسنوز و یک سیستم پویا که حاصل همزیستی مجموعه­ای از گونه­های مختلف گیاهی و جانوری و ارتباط آن با محیط غیرزنده است، ضروری و حیاتی است. در واقع آن چیزی که جنگل­های هیرکانی را به عنوان یک موزه طبیعی و زنده معرفی و آن را نسبت به جنگل­های کلچیت گرجستان در ثبت یونسکو برتری بخشید وجود تنوع زیستی بالای آن بوده است به همین جهت مدیریت پایدار جنگل­های هیرکانی نیازمند تغییر و بروزرسانی در سرفصل­های آموزشی، بهره­گیری از تمامی علوم مرتبط، تزریق نگاه اکوسیستمی در مدیریت، توسعه مشارکت مردمی، دخیل نمودن مردم محلی در حفاظت و … امکان پذیر خواهد بود.

برچسب‌ها:, , , , , , ,